خانه » اگر زندگی یک بازی ویدیویی باشد، این‌کدهای تقلب را بلد باشید (قسمت دوم)

اگر زندگی یک بازی ویدیویی باشد، این‌کدهای تقلب را بلد باشید (قسمت دوم)

این مطلب ادامه بخش نخست آن است که از اینجا می‌توانید مطالعه کنید.

تقلب شماره ۱: من مسئول این هستم

راه شماره یک مردم این است که به خود می‌گویند برای مشکلاتی که زندگی به آن‌ها می‌دهد کاری نمی‌توانند انجام دهند.

همیشه می‌توانید برای مشکلاتی که زندگی به شما می‌دهد کاری انجام دهید.

وقتی تصمیم می‌گیرید که برای حل یک مشکل کاری نمی‌توانید انجام دهید، بلافاصله واکنش‌های احتمالی خود را به حواس پرتی محدود می‌کنید. و اگر پاسخ‌های خود را به اندازه کافی به حواس‌پرتی‌ها محدود کنید، به زودی زندگی‌ای خواهید ساخت که از چیزی جز عادت‌های حواس‌پرتی تشکیل نشده است. شما همیشه از همه چیز و همه چیز فرار خواهید کرد. و احتمالاً در آن به یک درجه خودخواه تبدیل خواهید شد.

(نکته دیگر: \”خودخواهی\” اساساً تمایل به حواس پرتی بر راه حل‌ها است. از آنجایی که افراد اطراف شما و روابط شما از راه حل‌ها و حواس پرتی‌ها سود می‌برند، عموماً شما را از دیگران منزوی می‌کنند، پیگیری مداوم حواس پرتی احتمالاً شما را به فردی تبدیل می‌کند که هیچ کس واقعاً نمی‌خواهد. با آن‌ها بگردید – مگر اینکه آن‌ها همان حواس پرتی را دنبال کنند که شما انجام می‌دهید.

این اولین \”تقلب\” بسیار مهم است، من یک بار مقاله‌ای در مورد آن نوشتم به نام \”باور اصلی\” و آن را سه بار کامل در فیس بوک پست کردم. حتی برخی افراد آن را به اشتراک گذاشتند. تقلب شماره ۱ بسیار مهم است، من یک فصل کامل از کتابم را به آن اختصاص دادم. آنقدر مهم است که اگر در مهمانی مست از حال رفتی، آن را با شارپی روی پیشانی‌ات می‌نویسم.

تقلب شماره ۲: این موضوع را بنویسید

جدا کردن راه حل‌ها از حواس پرتی در زندگی شما به طرز شگفت‌آوری دشوار و پیچیده است. این به این دلیل است که ما تمایل داریم در مورد موارد حواس پرتی خود به خود دروغ بگوییم. ما به خود می‌گوییم که به حواس پرتی خود نیاز داریم. ما به خود می‌گوییم که حواس پرتی ما فقط سرگرمی بی‌گناه است. اینکه ما کاملاً آن‌ها را تحت کنترل داریم، و بله، شاید من در استفراغ خودم زیر یک پل از خواب بیدار شدم، اما حداقل به یاد آوردم که ماشین را کجا پارک کردم. ببین من مسئولم

اما بدتر از همه، گاهی اوقات به این باور می‌رسیم که حواس‌پرتی ما در واقع یک راه‌حل است. ما فکر می‌کنیم که گذراندن ۱۲ ساعت در روز در دفتر، خانواده دوست داشتنی را به ما می‌دهد، که نواختن ویولن در پارک برای تغییر مازاد شغلی است که در انتظار وقوع است.

به این ترتیب، همه ما باید توانایی مشاهده افکار خود را توسعه دهیم. روانشناسان گاهی اوقات این را \”فراشناخت\” مینامند. در گذشته، من از آن به عنوان متا هیبت نام برده‌ام. در اینجا، من فقط می‌خواهم آن را \”لعنتی نبودن\” بنامم.

برای اینکه افکار خودت را رعایت کنی و لعنتی نباشی، باید افکارت را جلوی خودت بیرون کنی و وانمود کنی که مال تو نیست. فقط در این صورت است که می‌توانید بشنوید که آن‌ها چقدر مسخره به نظر می‌رسند.

یکی از راه‌های رایج برای انجام این کار این است که افکار خود را به طور منظم یادداشت کنید.

این می‌تواند یک مجله، یک وبلاگ (به نظر شما چگونه همه این چیز‌ها شروع شد؟ )، یا حتی نامه /‌ایمیل به دوستان و خانواده باشد.

بخش مهم این است که شما به طور فعال مشکلات زندگی خود را بررسی می‌کنید و از منظر سوم شخص به رفتار خود نگاه می‌کنید.

درمان نیز در این زمینه مؤثر است. تو برو روی یک مبل بشین و‌یه سری چیزا به این آدمی که اونجا نشسته و وانمود می‌کنه که بهش اهمیت می‌ده بگی. سپس آن شخص افکار شما را به روشی دیگر به شما می‌گوید. و سپس می‌گویید: «اوه صبر کنید، این کاملاً غیر منطقی به نظر می‌رسد. با تشکر، دکتر. ” و سپس به دلیل اینکه بیمه درمانی شما آن را پوشش نمی‌دهد، دچار مشکل می‌شوید.

تقلب شماره ۳: از شکایت لعنتی دست بردارید

شکایت کردن به معنای واقعی کلمه هیچ نتیجه‌ای ندارد. پروازتان تاخیر دارد؟ تاکسی سواری پر از دست انداز؟

یک نفس عمیق بکش… و سپس آن را نگه دار… برای همیشه، زیرا باید دهانت را ببندی.

شکایت یک مشکل را می‌گیرد و سپس آن را طولانی می‌کند. مردم شکایت می‌کنند نه به این دلیل که چیزی بد است. مردم شکایت می‌کنند زیرا به دنبال همدلی و احساس ارتباط با اطرافیان خود هستند.

متأسفانه شکایت شاید کم فایده‌ترین راه برای ارتباط با انسان‌های دیگر باشد. مثل این است که با شنا کردن در فاضلاب خام روی کاردیوی خود کار کنید. بله، شما در حال تمرین هستید، اما اوه، آن چیزی که روی صورت شما رشد می‌کند چیست؟

تقلب شماره ۴: خیال پردازی را متوقف کنید

زمانی که در کالج بودم، به یک استراحتگاه ذن رفتم، و یادم می‌آید استاد ذن، در یک جلسه پرسش و پاسخ، پیشنهاد داد که از رویاپردازی در زندگی روزمره خود دست برداریم و به طور کلی خیال‌پردازی را کنار بگذاریم.

من در آن زمان ۲۰ ساله بودم، و بنابراین، بیشتر ساعات بیداری‌ام را با خیال پردازی در مورد الف) دختران جذاب، ب) با گیتار در مقابل یک دسته از دختران جذاب، یا ج) مهمانی‌هایی که پر از دختر‌های واقعاً جذاب است سپری کردم.

نیازی به گفتن نیست که پیشنهاد استاد ذن تقریباً تنها افکاری را که در آن زمان به من ظاهر خوشبختی می‌داد، نابود کرد. من در برابر این تصور مقاومت کردم که گربه در برابر حمام کردن مقاومت می‌کند.

تخیل انسان چیز قدرتمندی است. و تخیل چیز سرگرم‌کننده‌ای برای بازی کردن است – این چیزی است که ما را به کتاب‌ها و فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی جذب می‌کند که در یک آخر هفته به تماشای آن‌ها می‌نشینیم.

اما وقتی تخیل را برای خودمان اعمال کنیم، می‌تواند به شکل دیگری از حواس پرتی تبدیل شود. این می‌تواند راهی برای اجتناب از آنچه در لحظه برای ما واقعی و واقعی است، راهی برای زندگی نایب از میان تصاویر و‌ایده‌هایی باشد که توسط دیگران به ما داده می‌شود. این راهی برای احساس موفقیت است، در حالی که تنها روی مبل خود نشسته‌ایم.

بیشتر خیال‌پردازی‌های تکراری که درباره خودمان داریم، واکنش‌هایی به ناامنی‌هایمان است.

تقلب شماره ۵: شرم خود را به اشتراک بگذارید

من می‌خواهم بزرگترین مشکلی که همه در بازی زندگی با آن سر و کار دارند را در یک پاراگراف خلاصه کنم. اماده‌ای؟

وقتی ما بچه هستیم، واقعاً در برابر بسیاری از مشکلات زندگی ناتوان هستیم. بنابراین ما به والدین خود برای کمک به یافتن راه حل‌ها متکی هستیم. اما هر چه بیشتر والدین ما در یافتن راه حل ناکام باشند، ما باید حواس پرتی‌های بیشتری برای خود ایجاد کنیم (توجه کنید بچه‌ها چقدر خیال پردازی می‌کنند؟ این تصادفی نیست) تا بتوانیم با دشواری‌های زندگی کنار بیاییم. هر چه در کودکی برای خودمان حواس پرتی ایجاد کنیم، و/یا هر چه والدین خود حواس‌پرتی‌های بیشتری به ما بیاموزند، بیشتر به عاداتی تبدیل می‌شوند که تا بزرگسالی ادامه خواهند داشت. وقتی بزرگ‌تر شویم، فراموش می‌کنیم که حواس‌پرتی‌های ما صرفاً واکنشی به مشکلات بوده است و به این باور خواهیم رسید که ذاتاً در ما نقص یا اشتباه وجود دارد و باید به هر قیمتی آن را از دیگران پنهان کنیم.

و بنابراین، ما این چیز‌ها را در مورد خود پنهان می‌کنیم، و برای پنهان کردن آن‌ها، باید حواس خود را بیشتر پرت کنیم، و این فقط این مارپیچ رو به پایین حواس پرتی و شرم را ایجاد می‌کند.

بهترین راه برای خلاص شدن از شر حواس‌پرتی‌ها و بازیابی مشکلاتی که از کودکی ما را آزار می‌دهند این است که آن‌ها را افشا کنیم، آن‌ها را به اشتراک بگذاریم و بدانیم که

الف) نه، شما آدم عجیبی نیستید، بیشتر مردم در تلاش هستند با همین مشکل، و

ب) حواس‌پرتی‌های شما دقیقاً همین است: راه‌های ناسالم برای جبران احساس بدی که نسبت به خودتان دارید.

یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می‌گوید: \”نور خورشید بهترین ضد عفونی‌کننده است. \” خوب، این برای خودمان هم صادق است. تنها راه درمان تاریک‌ترین قسمت‌های خود این است که بر آن‌ها نور بتابانید.

موفق باشی بازیکن درجه یک و به یاد داشته باشید، بازی «زندگی» به گونه‌ای پیچیده و گیج‌کننده طراحی شده است. دشواری آن در برنده شدن نیست، بلکه دانستن معنای برنده شدن است. زیرا این چالش واقعی است: تصمیم‌گیری در مورد ارزش زندگی خود و سپس داشتن شجاعت بیرون رفتن و زندگی کردن.

منبع

مطالب مرتبط