ماشینها هر روز هوشمندتر میشوند و اکثریت قریب به اتفاق مردم معتقدند هوش مصنوعی بر کار آنها تأثیر میگذارد. یا با جایگزین کردن شغل خود (۳۶٪) یا با نیاز به ارتقاء مهارت (۸۶٪). برای بسیاری از ما، روش کار امروز ما به شدت به سمت استفاده از تفکر منطقی و تحلیلی (که اغلب به سمت چپ مغز نسبت داده میشود) است که به ما کمک کرده است تا تواناییهای استراتژیک و حل مسئلهمان را در محل کار افزایش دهیم.
با این حال، این فضایی است که هوش مصنوعی به راحتی با هوش انسانی رقابت میکند. از سوی دیگر، چیزی که مدتها به عنوان نقطه قوت سمت راست مغز تصور میشد، میتواند ویژگیهای استثنایی را به ارمغان آورد که هیچ رایانهای نمیتوانست آنها را تکرار کند، و آن را به قدرتی تبدیل میکند که هر کسی به منظور مرتبط ماندن در دنیای پیشرفت روزافزون فناوری به آن دسترسی دارد. . توجه به این نکته مهم است که ویژگیهای شخصیتی «مغز چپ/راست مغز» توسط تحقیقات رد شده است، اما گزارشی که در هاروارد هلث منتشر شده است، بیان میکند: «این ایده حقیقت دارد که برخی از عملکردهای مغز بیشتر در یک سمت مغز قرار دارند. دیگر. “
چپ مغز ما دید ما را نسبت به دنیای اطرافمان ساده میکند. مدلی از واقعیت ایجاد میکند که ما میتوانیم از آن استفاده کنیم، دستکاری کنیم و کارها را انجام دهیم. در مقابل، مغز راست غنای کامل جهان را در هر لحظه تجربه میکند. در اینجا مثالی از تفاوت وجود دارد: تصور کنید همکارتان میپرسد، «کجا زندگی میکنید؟» احتمالاً به آنها شهر خود و شاید خیابان یا مکان دیدنی نزدیک را خواهید گفت (اطلاعات مفیدی برای یافتن یکدیگر اما اطلاعاتی که هر رایانهای نیز دارد).
اگر کسی به جای آن از شما بپرسد «وقتی در خیابان شما میایستم چه میبینم؟» آیا متوجه عکسی میشوید که بلافاصله به ذهن شما میرسد؟ آنچه در مورد مغز راست مهم است این است که در تصاویر پردازش میکند. بیخود نیست که میگوییم «یک عکس هزار کلمه ارزش دارد».
وقتی آن تصویر را با همکار خود به اشتراک میگذارید، اطلاعات بیشتری و آنچه برای شما در مورد محل زندگی شما اهمیت دارد را به اشتراک میگذارید که ارتباط شما را با همکارتان تقویت میکند.
نقطه قوت کلیدی تفکر راست مغز میتواند به ما کمک کند تا بر اضطراب هوش مصنوعی غلبه کنیم. در حالی که مغز چپ به ما کمک میکند تا موثر باشیم، میتواند در سیستم خودش گرفتار شود و فقط به چیزهایی که از قبل میداند توجه کند و نگرانیها را تقویت کند.
همانطور که مغز راست کل را میبیند، هر چیز جدیدی نیز ابتدا از طریق مغز راست ما به آگاهی میرسد. هنگامی که در فکر خود گرفتار میشویم – در این مورد، ترس فزاینده از اینکه فناوری جدید هوش مصنوعی بسیاری از مشاغل انسانی را بیهوده میکند – به مغز مناسب برای باز کردن ایده ها، بینش و دیدگاههای جدید نیاز داریم. به این ترتیب، کارکنان به مغز راست خود نیاز دارند که ببیند چگونه مهارتها، قابلیتها یا حتی شغل خود را برای موفقیت در آینده شغلی توسعه دهند.
به عنوان یک رهبر، میتوانید با انجام مراحل زیر به کارکنان خود کمک کنید تا از اضطراب هوش مصنوعی دور شوند.
تجربه هوش مصنوعی را واقعی کنید
در حالی که رهبران به طور منظم از هوش مصنوعی مولد استفاده میکنند، بسیاری از کارمندان این کار را نمیکنند. بدون اینکه چیزی را با حواس خودمان تجربه کنیم، حدس و گمان ما بیهوده است. اطمینان حاصل کنید که اعضای تیم شما از هوش مصنوعی استفاده میکنند تا خودشان ببینند که چگونه کار میکند و چه کاری انجام میدهد.
بیشتر ببین
همانطور که مغز مناسب در تصاویر پردازش میکند، ما باید کار را تجسم کنیم تا مغز مناسب را وارد کنیم، یعنی از اعضای تیم بخواهیم تصویر یا استعارهای را پیدا کنند که نشان میدهد چه چیزی برای آنها در انجام کاری که انجام میدهند مهمتر است.
با هوش مصنوعی به عنوان یک عضو جدید تیم رفتار کنید
با در نظر گرفتن نوع تصویر بالا، طوفان فکری کنید که چگونه شما، تیم شما و هوش مصنوعی میتوانید برای دستیابی به کار با هم و به روشهای بهتر همکاری کنید.
مغز راست همچنین در تفسیر زمینه، دنیای واقعی اطراف ما، از طریق اطلاعاتی که از طریق حواس خود جمع آوری میکنیم، ضروری است. زندگی عاطفی ما از سمت راست مغز ما سرچشمه میگیرد زیرا مغز سمت راست قویتری به بدن ما متصل است. این در مورد احساسات خود ما و برای ارتباط با احساسات دیگران صادق است. به این ترتیب، مغز راست منبع اطلاعاتی در مورد خود و دیگران است. مهمتر از همه، اینها ویژگیهایی هستند که ماشینها به سختی میتوانند آنها را داشته باشند. رهبران میتوانند به تیمهای خود در تقویت کیفیتهای راست مغز از طرق مختلف کمک کنند.
سوال رو عوض کن
«چه فکر میکنی» تقریباً روش استانداردی است که پس از معرفی موضوعی در یک مکالمه، پیش میرویم. معمولاً یک پاسخ مغز چپ ایجاد میکند: یک استدلال منطقی و ساختار یافته. اگر در عوض بپرسیم «چه چیزی را میبینی، میشنوی یا حس میکنی»، از یک پاسخ سمت راست مغز دعوت میکنیم، که بر زنده کردن یک موقعیت تمرکز دارد. این به ما تصویر غنیتری از موضوع در دست میدهد، به کاوش دعوت میکند و ناگزیر ایدههای جدیدی تولید میکند.
استعارهها را وارد مکالمات کنید
بسیاری از رهبران با قدرت یک استعاره خوب آشنا هستند، مانند رفتن به دنبال میوههای کم درآمد، سوار شدن از طوفان مالی، جوشاندن اقیانوس یا برنده شدن در نبرد. استعارهها همان طور که تصاویر را در ذهن ما فراخوانی میکنند، بلافاصله مغز راست را فعال میکنند. ممکن است شخصی در مکالمه زمانی که به یک اثر اشاره میکند، بگوید: «این احساس سنگینی میکند».
نقش شما به عنوان رهبر این است که تصویر را ثبت کنید و آن را بیشتر نمایان کنید. کمی تذکر مانند «سنگینی؟ بیشتر بگو، چه نوع سنگین؟» میتواند از قبل مغز راست را برای توضیح بیشتر دعوت کند. استعارهها را به یک ویژگی در بحثهای خود تبدیل کنید و تیمهای خود را تشویق کنید که همین کار را انجام دهند.
یادگیری از بدن را تمرین کنید
برخی از افراد بیشتر از دیگران با زبان بدن خود هماهنگ هستند، با این حال همه ما میتوانیم یاد بگیریم که گام به گام از بدن خود آگاهتر شویم و بینشهای حاصل را کشف کنیم.
به همکاری فکر کنید که اخیراً شما را عصبانی کرده است. وقتی آنها را در یک اتاق جلسه مشاهده میکنید، یک لحظه دقیقاً مانند آنها بنشینید. ممکن است متوجه شوید که در آن موقعیت احساس خستگی زیادی میکنید. سپس ناگهان به یاد میآورید که آنها برای اولین بار در دو هفته گذشته هر روز صبح در مطب بودهاند و شروع به تعجب میکنید که چه خبر است. هنگامی که این درک وجود دارد، کنجکاو خواهید شد تا بیشتر بدانید. هنگامی که شما به عنوان رهبر شروع به توجه به زبان بدن کنید، دیگران نیز از آن پیروی خواهند کرد.
هنگام دعوت از مغز مناسب برای شرکت در یک مکالمه، بیشتر میبینیم، متفاوت فکر میکنیم و بینش جدیدی به ارمغان میآوریم. ما بیشتر با محیط خود و با افراد اطرافمان در ارتباط هستیم.
در دنیایی که تواناییهای حل مسئله هوش مصنوعی هر روز در حال افزایش است، ما نیز باید باهوشتر شویم و از ویژگیها و مهارتهای انسانی که میتوانیم به محل کار بیاوریم، سرمایهگذاری کنیم. مغز راست مانند جن شخصی شما در بطری است: قدرتی عظیم برای شما و تیمتان برای رهاسازی و استفاده.