من معتقدم که در هر ارتباط بین فردی، رهبران باید در سمت مهربانی اشتباه کنند. این جمله به ظاهر ساده است، اما برای اجرا شجاعت میطلبد – بهخصوص اکنون.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن بسیاری از مسائل ارتباط ما با یکدیگر را از بین میبرند. عدم تمرکز را در نظر بگیرید: آخرین باری که بدون اینکه یکی از حاضرین درگیر چک کردن تلفن باشد یا چندکار همزمان انجام دهد، مکالمهای انجام دادید؟ یا سرعت: از یک چیز به چیز دیگر میدویم بدون اینکه به پیامدهای انسانی کاری که انجام دادهایم فکر کنیم.
اما این چالش زمانی سختتر میشود که در نظر داشته باشید که مردم ممکن است نخواهند مهربان باشند. از چهار دهه کارم در دولت، تجارت و سیاست – در ارتباطات در بالاترین سطوح شرکتی، در حال حاضر به عنوان معاون اجرایی و مدیر ارشد امور شرکتی در Pfizer – دریافتهام که رهبری عالی به معنای برقراری ارتباط با مردم است. آنها احساس میکنند دیده و شنیده میشوند. این بدان معناست که در برابر همه این روندها و انگیزهها بایستید و در عوض آنچه را که من «ارتباطات مهربانانه» مینامم را تمرین کنید.
این شامل حرکات کوچک و یک رفتار کلی است که امکان ارتباط را فراهم میکند. برای یک رهبر ارشد – و همچنین هر رهبر مشتاق – این نوع ارتباط در تعاملات روزمره و همچنین در گفتگوهای بزرگ و دشوار مهم است. خواهید دید که از روابط قویتر و حضور رهبری محترمانهتر و همچنین خلاقیت، انعطافپذیری و در نهایت رهبری قویتر لذت میبرید.
در اینجا سه راه برای انجام آن وجود دارد.
۱- حالت تدافعی را با مهربانی از بین ببرید.
وقتی به یک محیط سخت مانند جلسه استماع سنا میروم، یا اگر توسط یک وکیل مبارز بازجویی میشوم، همیشه با این جمله شروع میکنم: «از اینکه امروز من را به اینجا دعوت کردید بسیار متشکرم». وقتی این را میگویم لبخند میزنم و منظورم این است. این نشان میدهد که من اینجا هستم تا گوش کنم و کمک کنم، نه اینکه برای کسی سنگ اندازی کنم. و این خلع سلاح است: روحیه را سبک میکند و گوشها را باز میکند. در عین حال شجاعت میخواهد و بلوغ شما را نشان میدهد. این اجازه میدهد تا برای حل مسئله خلاقانهتر و سازنده تر.
برای روشن شدن، نمیگویم جایی برای نشان دادن خشم به کسی وجود ندارد. مثلاً اگر به شما یا خانوادهتان صدمه بزنند، عصبانیت پاسخ مناسبی است. اما این کارآمدترین ابزار برای باز کردن ذهنها و حرکت دادن قلبها نیست. خشم طرف مقابل را خاموش میکند. مهربانی آنها را باز میکند.
۲- برای جاییکه اعتبار دارد، اعتبار بدهید.
مردم دوست دارند دیده شوند و قدردانی شوند. شناخت کسانی که شایسته آن هستند باعث ایجاد شور و شوق، سخت کوشی، اعتماد و وفاداری میشود. کارتهای تشکری را که سالها پیش از روسایم دریافت کردم را به یاد میآورم و از آن زمان برای تیمم نوشتن آنها را تمرین کردهام.
تمرین قدردانی همچنین خلاقیت من را تحریک میکند: فکر کردن در مورد تعامل من با کسی پس از این واقعیت اغلب باعث ایجاد ایده برای فرصتی دیگر با او یا راه دیگری برای ادامه گفتگو میشود. این به من کمک میکند تا آنقدر سرعتم را کم کنم تا آن ایدهها ظاهر شوند.
به رسمیت شناختن برای همسالان شما به همان اندازه قدرتمند است که برای کسانی که شما رهبری میکنید. من در یک کمیته اجرایی مینشینم و هر بار که میبینم فردی در گروه موفقیت بدست آورده است (دانشمندی که جایزه معتبری را کسب کرده است، یا یک فرد سازنده استاندارد ایمنی جدیدی را کسب کرده است)، آن را به بقیه اعضای گروه میرسانم. من این کار را انجام میدهم زیرا افرادی را که با آنها کار میکنم تحسین میکنم و صادقانه به آنچه میگویم اعتقاد دارم. اما من همچنین معتقدم که باعث میشود من، اعتبار دهنده، نیز خوب به نظر برسم: این نشان میدهد که من بلوغ و اعتماد به نفس لازم برای قدردانی از شخص دیگری را دارم.
اصرار برای ادعای به رسمیت شناختن میتواند به ویژه در صورتی قوی باشد که شخصی به تازگی اعتبار ایده یا کار شما را در نظر گرفته باشد. اما قبل از اینکه برای تصحیح رکورد وارد شوید، دو بار فکر کنید. مردم مراقب هستند؛ آنها اغلب میتوانند ببینند چه کسی کار را انجام میدهد. سکوت در آن لحظه، به جای عجله برای گفتن «نه، من این کار را کردم!» نشان میدهد که چقدر نسبت به خود اطمینان دارید و میتوانید در را برای ارتباط با طرف مقابل باز نگه دارید.
۳- به طرف مقابل فضا و شفافیت بدهید.
مهم نیست که چه مکالمهای میخواهید با کسی داشته باشید، او را غافلگیر نکنید یا از بازی او غافل نشوید. خواه این یک سوال سریع بیضرر باشد یا یک خبر بد جدی، همیشه بپرسید که آیا زمان خوبی است و سعی کنید به آنها بفهمانید که میخواهید در مورد چه چیزی صحبت کنید.
این به همتای شما فرصتی میدهد تا خود را برای هرگونه غافلگیری یا اخبار سختی که نیاز به اشتراکگذاری دارید آماده کند و روشن میکند که شما علاقهمند به شنیدن پاسخ آنها هستید. همچنین میتواند آنها را آرام کند.
این میتواند به سادگی تماس با یک همکار و گفتن «آیا اکنون زمان خوبی برای بحث در مورد کمپین پاییزی ما است؟» (به جای FaceTiming آنها در ساعتهای فرد، که قبلا انجام میدادم). این میتواند زمینه احساسی برای اخباری باشد که میتواند به روشهای مختلف درک شود.
برای مسائل بزرگ، این میتواند به آمادگی بیشتری نیاز داشته باشد: خاطرم است که یک چیزی مهم برای صحبت با رئیسم داشتم. من به او گفتم: «من واقعاً ممنون میشوم اگر بتوانیم چند دقیقه در خارج از سایت برای صحبت در مورد این موضوعی که با تیم خود دارم صحبت کنیم» و چند اسلاید برای او فرستادم تا بداند در مورد چیست. و میدانست که وقتی ۱۵ دقیقه وقت داشته باشد، مرا پیدا کند، نه دو دقیقه.
همیشه برای آماده شدن وقت نخواهید داشت، اما هنوز راههایی برای دادن فضا به طرف مقابل وجود دارد. اگر در یک لحظه در یک مکالمه نیاز به عقب راندن چیزی یا ارائه اخبار بد به وجود آمد، میتوانید بگویید «بیایید همین جا توقف کنیم» و رک باشید. اما اگر وضعیت گروهی است، در صورت امکان صبر کنید تا جلسه تمام شود و سپس با آنها تماس بگیرید. فرض کنید آنها یک چیز توهینآمیز گفتند. با آنها تماس بگیرید و بگویید: «شاید ندانید که رفتار و گفتارتان چگونه بنظر رسید» و از آنجا در مورد آن صحبت کنید. شرمساری مردم به صورت عمومی ایده خوبی نیست، اما تلاش برای آموزش دیگران در خلوت ایده خوبی است.