در زهره، میتوانید یک پیتزای فلفلی ۱۶ اینچی را در هفت ثانیه بپزید، فقط با نگه داشتن آن در هوا!
یاد گرفتن اینکه خود را رهبری کنید، یادگیری چطور زندگی کردن است. یادگیری رهبری دیگران، یادگیری چطور ساختن است.
ما در یاد دیگران زندگی خواهیم کرد، با تأثیری که حضورمان در این دنیا داشت. ارزش ما به زندگیهایی است که لمس کردهایم، افرادی که به آنها کمک کردهایم باشند و بهتر عمل کنند. از این رو، درک مؤلفهها، ابعاد، لایهها، چالشها و داستانهای رهبری، توانایی ما را برای ایجاد بهترین تأثیر ممکن در نتایجی که میخواهیم داشته باشیم و در زندگیهایی که لمس میکنیم، تقویت میکند.
مطالعه رهبری سفری عمیق در درون خودم را برای من شروع کرد. هنوز به یاد دارم که وقتی با ایده خودفریبی مواجه شدم چقدر تحت تأثیر قرار گرفتم. من همیشه برای توسعه خودآگاهی سخت کار میکردم و فکر میکردم بدتر از آن این است که آن را نداشته باشم، خودآگاه نباشم. و این قطعاً یک مانع بزرگ برای رشد است. اما بعد متوجه شدم که سطح بعدی، نگرش ریسکپذیرتر، خودفریبی است. این فقط به این نیست که از حوزههای توسعه، یا نقاط کور یا درک دیگران از ما آگاه نباشیم، بلکه این است که واقعاً دروغهای خود را در مورد اینکه چه کسی هستیم و اینکه فکر میکنیم دیگران ما را درک میکنند، باور کنیم. دروغ گفتن به خود و ندانستن آن است.
ای کاش در اوایل زندگیم به طور ارگانیک در مورد آن فکر میکردم. ای کاش میتوانستم در لحظات چالش و ناامیدی که در بهترین حالتم نبودم، نقاط را بهتر به هم وصل کنم. اما اینجا هستم، لبههای ناهموار را صیقل میدهم، به دنبال عاقلتر شدن از دیدگاه کلنگر هستم، سخت کار میکنم تا در زندگی حرفهای و شخصیام مشارکتی محکم داشته باشم، و… یاد میگیرم که پدر باشم.
پس چرا میخواهم در مورد رهبری بنویسم؟ چون باید در مورد رهبری بیاموزم و من فکر میکنم لذت بردن در این سفر الزامی خواهد بود.
و چرا باید پیتزا را به مخلوط اضافه کرد؟ چرا این سفر را رهبری و پیتزا بنامیم؟
از آنجا که پیتزا از چندین جهت بخشی از زندگی من بوده است و به من آموخت که ساده نگه داشتن چیزها چقدر پیچیده است، یک درس مهم رهبری. پیتزا خاطرات تمام مراحل زندگی من را به ارمغان میآورد.
مادر من آخر هفتهها پیتزا برای خانواده و پیتزاهای کوچک سرخ شده برای تولد ما درست میکرد. ما خانوادگی برای خوردن پیتزا بیرون میرفتیم، مطمئنم با خیلی از خانوادههای دیگر فرقی نمیکرد.
برخی از اولین صحبتهایی که به یاد دارم با پدرم بر سر یک تکه پیتزا در شهری داشتم که پیتزا هویت خاص خود را دارد.
من اولین کار مهم خود را در دوران تحصیل در دانشکده پزشکی در یک دوره بحران اقتصادی جدی در خانواده ام، در یک پیتزافروشی ایتالیایی داشتم. سپس در مورد سبکی متفاوت از پیتزا که با آن بزرگ شدم یاد گرفتم.
برادرانم هم کار میکردند و مالک آن مکان بودند و در طول سالها گردهماییهای خانوادگی در آن رستوران برگزار شد. این هنوز بخشی از زندگی خانوادگی من است و در طول سالهای همه گیر کووید در کانون یک سفر رهبری با برادرم بود و برای بقای تجارت مبارزه میکردیم.
من شخصاً شروع به تهیه پیتزا در یک آشپزخانه کوچک در آپارتمان کوچکی کردم که قبلاً در آن زندگی میکردم، که هنوز صاحب آن هستم، اما هویت آن در ۲۵ سال گذشته به طرز چشمگیری تغییر کرده است.
زندگی ادامه داشت و من خوش شانس بودم که این فرصت را داشتم که در سراسر جهان پیتزا بخورم و شروع به توسعه سبک خودم در تهیه پیتزا کردم.
تا جایی که با یک پیتزا از همسرم خواستگاری کردم.
پیتزا جذاب است زیرا جهانی و ساده است. کلاسیک است، اما بسیار مدرن است. میتوان آن را بهعنوان یک غذا پیشبینی کرد، اما در معرض آزمایشهای بیپایانی قرارداد.
در اینجا برخی از درسهای پیتزا که به اتصال نقطهها کمک میکند، میباشد:
- فقط از بهترین مواد برای ایجاد زیرسازی مناسب استفاده کنید. (بهترین استعدادها در فرهنگ مناسب در بهترین حالتشان)
- تسلط بر نسبتها و تکنیک برای ثبات. (توسعه فرآیندهای صحیح)
- خمیر را به خوبی ورز دهید، بیش از یک بار. (تیم خود را پرورش دهید، افراد خود را دوست داشته باشید)
- اجازه دهید آن رشد کند. (اجازه دهید مردم بدرخشند)
- فقط چند مورد از بهترین مواد را برای تکمیل آن اضافه کنید. (آن را ساده نگه دارید، آن را درخشان نگه دارید)
- فر با دمای بالا، مدت کوتاهی بپزید. (برای کمک به افراد برای تاثیرگذاری بالا، مربیگری، اعتماد و حرکت در بهترین حالت خود، فشار ایجاد کنید)
- به آن احترام بگذارید، از آن لذت ببرید، لذت ببرید. (نتایج را جشن بگیرید، بخندید)
مطمئناً هیچ چیز در زندگی آنقدر ساده نیست که به نظر میرسد یا آنقدر ساده نیست که ما میخواهیم. گاهی خمیر را سوراخ میکنید، گاهی پیتزا را میسوزانید، گاهی در مواد اولیه اشتباه میکنید، گاهی اوقات حرارت خیلی کم است… فقط باید از نو شروع کنید.
در زندگی هیچ فرمول قطعی و مشخصی وجود ندارد. اما چیزی که من به عنوان یک واقعیت میدانم این است که بدون این مراحل، تهیه یک پیتزای شگفتانگیز بسیار دشوارتر خواهد بود. و بدون فداکاری برای مطالعه، یادگیری، نظم و انضباط برای برنامه ریزی، صبر برای مکث و تأمل، و جسارت برای انجام دادن و شجاعت برای شروع دوباره… رهبر بودن غیرممکن خواهد بود.
سفر آغاز میشود.
خودت را رهبری کن، زندگی کردن را بیاموز. دیگران را رهبری کنید، ساختن را بیاموزید.