بیشتر مردم فکر میکنند کار ارزیابی در مقایسه با کار آنها، کاری حاشیهای و فرمالیته است. اما اغلب از دید ما پنهان میماند که خودمان نیز همواره در حال ارزیابی چیزهای مختلف هستیم. خیلی از اوقات هم در این فرایند صرفا نتیجه کار را قضاوت میکنیم. پس میتوان گفت که ما مدام در حال ارزیابی نتیجه محور کارها هستیم. در این مقاله درباره مدیریت و ارزشیابی نتیجه محور توضیح میدهیم و اینکه چگونه میتوانیم این شیوه را در سازمان خود پیاده کنیم.
ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور چیست؟
از اسم ارزشیابی نتیجه محور هم پیداست که روی کمیت و کیفیت نتایج کار تمرکز میکند. درست برخلاف ارزشیابی فرایند محور که روی فرایند و مراحل انجام کار نیز متمرکز است. ارزشیابی نتیجه محور را میتوان مشابه عبارت معروف «هدف وسیله را توجیه میکند» دانست.
ارزشیابی نتیجه محور تنها راه موفقیت سازمانها نیست، اما مزایایی هم دارد که نمیتوان نادیدهشان گرفت. برای استفاده از این روش ارزیابی عملکرد باید نظام مدیریت نتیجه محور ایجاد کنیم، نظامی که در آن عملکرد کارکنان برای رسیدن به اهداف هدایت و با معیارهای قابلاندازهگیری سنجیده شود.
مزایای ارزشیابی و مدیریت نتیجه محور
یکی از چیزهایی که این شیوه ارزشیابی و مدیریت را محبوب میکند، تمایل طبیعی افراد به قضاوت نتایج است. مثلا بسیاری از ما در جایگاه مصرفکننده محصولات یا خدمات مختلف، تمایل و فرصت چندانی برای بررسی فرایند خلق محصول یا خدمت نداریم. ما به کیفیت نهایی محصول یا خدمت مدنظر توجه میکنیم. نمونه بارز این مسئله، رقابتهای ورزشی است. در بیشتر این رقابتها هواداران به نتایج مینگرند و پیروزی برایشان از هر چیز دیگری مهمتر است.
نیاز به کسب بهترین نتیجه، زمینهساز توجه سازمانها و کسبوکارها به ارزشیابی نتیجه محور و تمرکز روی ارائه بهترین کیفیت نهایی است. این مسئله میتواند یک مزیت رقابتی مهم باشد چراکه مشتریان بیشتری را جذب میکند.
۱. ارتقای عملکرد
ارزشیابی نتیجه محور و نظام مدیریتی برآمده از آن، به کیفیت نهایی میاندیشد، اما معنیاش نادیده گرفتن فرایندی نیست که قرار است کیفیت مطلوب را تحویل بدهد. مگر نه اینکه دستیابی به کیفیت مطلوب جز از طریق فرایندی پربازده ممکن نیست؟
بنابراین یکی از چیزهایی که مدیریت نتیجه محور همیشه دنبالش است، افزایش کیفیت عملکرد افراد و فرایندها برای تضمین بهترین نتیجه است. در محیطی کاری که بر مبنای ارائه بهترین نتیجه هدفگذاری شده، هر کسی آماده است عملکرد خود و گروهش را ارتقا بدهد. در این فرهنگ کاری، همهچیز در خدمتِ ارائه بهترین نتیجه است.
۲. افزایش رضایت کارکنان
در نظام مدیریت نتیجه محور نتیجه کار مهم است، پس کارکنان آزادی عملی بیشتری برای پیشبرد کارهایشان دارند. در چنین نظامی، مدیران کمتر خود را درگیر جزئیات و چگونگی انجام کارها میکنند و این به کارکنان آزادی عمل بیشتری میدهد تا بهشیوه خودشان وظایف شغلی خود را انجام دهند. البته این بهمعنی نبود هیچ قانون و قاعدهای که بر فرایند انجام کارها نظارت کند نیست، بلکه توجه به نتیجه به این معناست که کسی قرار نیست مدام در همه جزئیات کار دخالت کند و حس آزادی عمل را از کارمندان بگیرد. این مسئله در افزایش رضایت شغلی کارکنان مؤثر است.
۳. گسترش همکاری، هماهنگی و ارتباط
هیچ موفقیتی در سازمان رخ نمیدهد مگر آنکه ارتباط و همکاری مؤثری بین اجزای مختلف آن سازمان ایجاد شود. نظام مدیریت نتیجه محور به اهداف نهایی میاندیشد، پس همه بخشها را به گونهای هماهنگ میکند که در خدمتِ دستیابی به اهداف با یکدیگر همکاری کنند.
هدف استراتژی نتیجه محور، ارتقای همکاری بین کارکنان و مدیران و بخشهای مختلف است تا این گروهها نهتنها توانایی کارکردن در گروه خود را داشته باشند، بلکه بتوانند با سایر بخشها نیز ارتباط مؤثر ایجاد کنند. این ارتباط منجر به ایجاد همکاری و هماهنگی بیشتر در راستای رسیدن به اهداف میشود. به همین دلیل برای سازمانهای نتیجهگرا بسیار مهم است افرادی با استعداد را استخدام کنند که میتوانند دانش و تجربه و مهارتهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
۴. سازگاری بیشتر
سازمان نتیجهگرا برای حفظ برتری و حیات خود باید توانایی سازگارشدن با تحولات را داشته باشد. همهچیز باید در راستای کسب بهترین نتیجه باشد، پس هرگونه تغییر و تحول باید در همین راستا قرار بگیرد. هر چیزی که حصول بهترین نتیجه را به خطر بیندازد باید سریع تغییر کند یا متحول شود. مدیران چنین سازمانی باید آمادگی لازم برای تصمیمگیری سریع و منطقی هنگام رویارویی با شرایط متغیر را داشته باشند. کارکنان نیز باید از توانایی لازم برای دریافت و اعمال مؤثر این تصمیمات برخوردار باشند.
۵. استفاده بهینه از منابع و امکانات
بهرهوری مهمترین مسئله است، پس استفاده بهینه از منابع برای کسب بهترین نتیجه (بهترین بهرهوری) یکی از عناصر ضروری مدیریت نتیجه محور است. در نظام مدیریتی نتیجه محور، همه میدانند که اهداف چیست و چه چیزهایی برای رسیدن به آن لازم است. از طرفی چون در این نظام نتایج ارزیابی میشوند، برای همه اعضا مهم است که کار خود را به بهترین شکل (بهرهورترین حالت) انجام بدهند.
۶. کاهش احتمال فساد و هدررفت منابع
تمرکز روی نتایج و اینکه با صرف چه منابعی این نتایج حاصل شده است، امکان بروز فساد و هدررفت منابع را کاهش میدهد. در نظام مدیریت نتیجه محور، برنامهریزی صرفا برای انجام یک کار صورت نمیگیرد، بلکه برای کسب نتیجه انجام میشود. از این رو اگر برنامهای نتیجهای در بر نداشته باشد، کنار گذاشته خواهد شد.