افراد با هوش عاطفی از عبارت ۳ کلمه ای درخشان استفاده میکنند تا بیش از حد فکر نکنند و به جلو حرکت کنند. وقتی در چرخه تفکر بیش از حد گرفتار میشوید، این تکنیک ساده به شما کمک میکند تا گیر نکنید، به جلو بروید و تصمیمهای سریعتر و بهتری بگیرید.
به عنوان یک صاحب کسب و کار جدید، با یک تصمیم دشوار مواجه شدم. اولین بار بود که فردی را از بیرون استخدام میکردم و تجربه زیادی در مصاحبه و استخدام نداشتم.
بسیاری از نامزدها عالی به نظر میرسیدند – اما چه کسی مناسب است؟ رفتم و برگشتم. برنامهها را بارها بیشتر از آنچه میتوانستم پیگیری کنم بررسی کردم. مصاحبه پشت مصاحبه
من خیلی مطمئن نبودم، احساس کردم فلج شدم.
با گذشت سالها، من یک تکنیک درخشان را یاد گرفتم که به من کمک میکند وقتی در فکر زیاد گیر میکنم. این مبتنی بر هوش هیجانی، توانایی درک و مدیریت احساسات است، و به من کمک میکند تا از فلج تجزیه و تحلیل اجتناب کنم، مستقیماً به قلب موضوع بپردازم و به شیوهای کارآمدتر تصمیم بگیرم.
این تکنیک تنها در سه کلمه ساده خلاصه میشود:
آزمایش را اجرا کنید.
«اجرای آزمایش» به چه معناست؟ و چگونه انجام این کار میتواند به شما کمک کند تا از فکر کردن زیاد دست بردارید، به جلو حرکت کنید و تصمیمات سریعتر و بهتری بگیرید؟ در اینجا نحوه انجام آن آمده است.
چگونه «اجرای آزمایش» به شما کمک میکند تا از فکر کردن زیاد دست بردارید و به جلو حرکت کنید
اول از همه، مهم است که تأکید کنیم که فکر کردن به همه چیز چیز خوبی است.
اما فکر کردن با بیش از حد فکر کردن یکسان نیست.
بیش از حد فکر کردن بد است زیرا:
- زندگی به ندرت دقیقاً به همان شکلی پیش می رود که شما آن را تصور می کنید. وقتی بیش از حد فکر می کنید، ساعت ها، روزها، حتی ماه ها یا سال ها را صرف نگرانی در مورد چیزهایی می کنید که هرگز اتفاق نمی افتد.
- تفکر بیش از حد شما را فلج می کند و مانع از حرکت به جلو می شود.
بنابراین، چگونه به همه چیز فکر می کنید، بدون اینکه بیش از حد فکر کنید ؟
شما باید آزمایش را اجرا کنید.
که شامل مراحل زیر است:
در مورد موضوع تحقیق کنید. هر زمان معقولی که در اختیار دارید برای تحقیق در مورد وضعیت خود اختصاص دهید.
سعی کنید چیزها را از جنبه های مختلف ببینید و دیدگاه های مختلف را بشناسید.
مشکل اساسی را شناسایی کنید. آیا این چیزی است که شما روی آن کنترل دارید؟
اگر نه، ادامه دهید.
اگر بله، فهرستی از گزینه ها را طوفان فکری کنید.
آن را مختصر کنید. هنگامی که لیستی از گزینه ها را به دست آوردید، باید آن را محدود کنید.
سه گزینه خوبه
دوتا بهتره
جوانب مثبت و منفی را بسنجید. آن را ساده نگه دارید.
اگر به شما کمک می کند چیزها را واضح تر ببینید، فهرستی از نکات مثبت و منفی تهیه کنید.
یک ضرب الاجل تعیین کنید. شما نمی خواهید این برای همیشه طول بکشد.
سرانجام…
یک گزینه را انتخاب کنید و آزمایش را اجرا کنید. با نگاه کردن به آن به عنوان یک آزمایش، به خود یادآوری می کنید که این یک تصمیم نهایی نیست. این یک انتخاب برای حرکت به جلو است، نه ادامه ایستادن.
و به یاد داشته باشید، اگر آزمایش اشتباه پیش رفت، می توانید (تقریبا) همیشه نظر خود را تغییر دهید. اگر چنین است، اکنون می توانید با اطمینان بیشتری به سمت برنامه B بروید.
اگر این کار شدنی نیست، باز هم سود میبرید. شما دادهها و تجربیاتی را جمع آوری میکنید که به شما کمک میکند دفعه بعد که با وضعیت مشابهی روبرو شدید تصمیم بهتری بگیرید. و وقتی عادت به «اجرای آزمایش» پیدا میکنید، این شانسها بیشتر میشوند و شما را به یک چرخه مکرر فکر کردن، تصمیمگیری، آزمایش کردن، یادگیری سوق میدهند.
البته بسته به اینکه چقدر تصمیم جدی گرفته میشود، خطرات ممکن است زیاد باشد. به همین دلیل است که در وهله اول در فکر افراط گیر میکنید.
اما چند وقت یکبار با تصمیمی مواجه میشوید که مطلقاً نمیتوانید مسیر خود را تغییر دهید؟ به یاد داشته باشید، زمان میتواند ارزشمندتر از پول باشد…بنابراین امتناع از حرکت رو به جلو ممکن است به اندازه نیاز به تغییر مسیر پرهزینه باشد – به خصوص زمانی که به تصویر بزرگ نگاه میکنید و دیدگاه بلندتری داشته باشید.
بنابراین، دفعه بعد که متوجه شدید بیش از حد فکر میکنید، یک قدم به عقب بردارید، این مراحل را دنبال کنید و…
آزمایش را اجرا کنید.
زیرا هرچه آزمایشهای بیشتری انجام دهید، تصمیمات بهتری خواهید گرفت.