در مطلب قبلی در خصوص آرامش عمدی توضیح دادیم.
چگونه میتوانید شروع کنید؟ سه عنصر اصلی برای پرورش آرامش عمدی وجود دارد:
چابکی یادگیری در مورد یادگیری از تجربه، آزمایش تاکتیکهای جدید، نزدیک شدن به موقعیتهای جدید با ذهنیت رشد، جستجو و یادگیری از بازخورد، و به کارگیری این درسها در زمان واقعی در موقعیتهای جدید است. اصل این است که رهبران حتی در سختترین شرایط باید یادگیرنده باشند. برآورد اهمیت این موضوع دشوار است: یک فراتحلیل از دهها مطالعه تجربی نشان داد که سازگاری و چابکی یادگیری مهمترین پیشبینیکنندههای عملکرد و پتانسیل یک رهبر هستند.
برای مثال، میتوانید این عضله را بسازید، بهعنوان مثال، هر روز قصد خود را برای نحوه ظاهر شدن در موقعیتهای چالشبرانگیز تنظیم کنید. این ممکن است چیزی شبیه این به نظر برسد: «به جای تلاش برای داشتن پاسخی آماده برای همه چالشهای دشوار و غیرمنتظره امروز، با کنجکاوی و ذهنی باز به آنها برخورد میکنم و دیدگاههای متعدد را دعوت میکنم.» انجام این کار به شما کمک میکند بازخورد، یاد بگیرید و پاسخ خود را تنظیم کنید که در غیر این صورت ممکن است یک واکنش پیشفرض غیرمفید باشد.
خودتنظیمی عاطفی توانایی تشخیص، درک و مدیریت احساسات و هدایت آن احساسات به شیوههای مولد تفکر و عمل است. تحقیقات به طور مداوم نشان داده است که رهبرانی که دارای خودتنظیمی عاطفی بیشتر هستند، به طور قابل توجهی بهتر عمل میکنند، مانند تیم هایشان. قبل از اینکه بتوانید پاسخهای احساسی خود را تنظیم کنید، ابتدا باید از عواملی که آنها را تحریک میکنند و این پاسخها به شما میگویند آگاه شوید، زیرا میتوانند اطلاعات بسیار ارزشمندی را ارائه دهند.
سعی کنید برای چند روز یک دفتر خاطرات داشته باشید و لحظاتی را که احساس میکنید تحریک شدهاید را یادداشت کنید و افکار، احساسات بدنی و اعمال خود را در آن موقعیت توصیف کنید. بعد از یک هفته، تعدادی از این ورودیها را خواهید داشت و میتوانید شروع به دیدن یک الگو کنید. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید، آگاه شدن در میان یک واکنش احساسی آسانتر میشود. در آن زمان است که میتوانید شروع به تنظیم کنید، و یاد بگیرید که نه تنها احساسات غیر مفید را پردازش کنید، بلکه با ناراحتیهایی که به همراه دارند نیز راحت شوید.
آگاهی دوگانه ادغام شرایط درونی (تجارب، افکار، عواطف و پاسخ ها) و شرایط بیرونی (خوانشی عینی از موقعیت و آنچه در آن میطلبد) است. ما در حال ادغام دو چیز مهم هستیم – آگاهی از احساسات، مفروضات و عادات واکنشی خود، به ویژه تحت فشار، و ماهیت موقعیتی که با آن روبرو هستیم. با کمی وقت گذاشتن برای بررسی وضعیت خود و موقعیت، نه تنها انگیزهها و مقاصد واقعی خود را بهتر درک میکنیم، بلکه میفهمیم که موقعیت چه چیزی را میطلبد، و عادات و گرایشهای ما در این لحظه چگونه به ما کمک میکند. این امکان را فراهم میکند که در حین عمل خود را مشاهده کنید – و سپس پاسخهای خود را با خواستههای لحظهای مطابقت دهید.
اینجاست که تمرین تنظیم عاطفی وارد میشود. هر چه بیشتر از محرکهای خود و همچنین چیزهایی که میتوانید در حرکت یاد بگیرید آگاه شوید، بیشتر میتوانید مکث کنید و در مورد آنچه که موقعیت واقعاً نیاز دارد فکر کنید. حتی فقط با پرسیدن این سوال، «این وضعیت به چه چیزی نیاز دارد؟ چه چیزی برای این مشکل مفیدتر است؟» به خودی خود یک تکنیک برای تنظیم احساسات خود است. رفت و آمد منعطف بین انعکاس موقعیت و انعکاس آنچه باید به آن بپردازید، نه تنها پاسخی مؤثر به موقعیت است، بلکه پاسخی مؤثر برای آماده کردن خود برای موفقیت در لحظه است.
. . .
در طول دورههای دگرگونی و تغییرات سیستمی، میتوانید یاد بگیرید که هر سه مهارت فوق را با تفکر، عادات سالم، آگاهی و تمرین داشته باشید. تغییر سخت است و تغییرات بزرگ تحول آفرین به ویژه سخت است. ما اغلب نیاز به ایجاد یک احساس فوری برای ایجاد انگیزه در افراد داریم – با این حال همان «سکوی سوزان» که افراد را برای تغییر واقعی فعال میکند همچنین میتواند محیطی بسیار واکنشپذیر ایجاد کند که در آن افراد برای یادگیری، نوآوری و سازگاری تلاش میکنند. آرامش عمدی میتواند به ما کمک کند در زمانهای نامشخص پیشرفت کنیم. آرامش عمدی نیاز به یادگیری و یادگیری مجدد دارد تا پارادوکس سازگاری قدرت خود را از دست بدهد. نتیجه تمرین ممکن است عالی نباشد، اما مطمئناً بهتر خواهد شد. وقتی رهبران خلاق، مبتکر و باز باشند، کل سازمان آنها سود میبرد.