زمانی که اولین کامپیوترها در دهه ۷۰ میلادی وارد بازار شدند، خیلی از مردم و حتی کارشناسها بهتزده بودند. اینکه خیلی از محاسبات پیچیده در کسری از ثانیه توسط دستگاههای هوشمند انجام شود، رویایی بود که حتی دانشمندان بلندپرواز هم در خواب نمیدیدند. احتمالا اگر چنین دانشمندانی در این دوره زندگی میکردند، از حجم نوآوریهای فناورانه غافلگیر میشدند.
اگرچه موبایلها در انواع بینهایت متنوعی عرضه میشوند، اما همه آنها در یک ویژگی مشترکند؛ اینکه طوری دل مردم را بردهاند که دیگر هیچ دستگاه هوشمندی به چشمشان نمیآید. از این نظر موبایل وضعیتی مثل تلویزیون در اوایل دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی دارد که طوری رادیو و تا حدودی مطبوعات را کنار زد که نگو و نپرس. اگر حرف ما را قبول ندارید، کافی است این بار که از اتوبوس یا مترو استفاده میکنید، کمی به آدمهای دور و برتان دقت کنید. آن وقت متوجه میشوید موبایل تا زمانهای مرده مردم هم نفوذ کرده است!
مزایای بازاریابی موبایلی
دانش آموزی را در نظر بگیرید که در پایان دوران تحصیل باید رشتهای برای دانشگاه انتخاب کند. احتمالا شخصیت اصلی قصه ما اول از همه مزایای رشتههای مختلف را کنار هم میگذارد. هرچه باشد بعد از چند سال این آدم باید از رشتهاش پول دربیاورد. بنابراین خیلی زود دور رشتههای عجیب یا به درد نخور را خط خواهد کشید. در نهایت هم با چاشنی سلیقهاش از بین چندتا رشته باقیمانده یکی را انتخاب خواهد کرد. اینطوری هم آینده مالیاش تضمین میشود، هم اینکه خیلی به علاقهاش بیتوجهی نکرده است.
شکی نیست که دنیای بازاریابی با انتخاب رشته زمین تا آسمان فرق دارد، اما اگر کمی منصفانه به ماجرا نگاه کنیم، شما هم برای استفاده از بازاریابی موبایلی باید چند تا دلیل دست اول داشته باشید.
دسترسی ساده و سریع: یک موبایل برای همه جا!
از زمان گوشی های چند کیلویی تا حالا کلی تغییرات متنوع در دنیای موبایل روی داده است. حالا آخرین نسخه آیفون و گوشی های سامسونگ آنقدر سبک هستند که به راحتی در جیب جا شوند. دقیقا به همین خاطر کلی از مردم عاشق گوشی هوشمند هستند. به طوری که فروش کامپیوترهای شخصی در برابر این دستگاه ها اصلا به چشم نمی آید.
اگر شما بازاریاب باهوشی باشید، خیلی خوب می دانید هر ترندی در این دنیا به کارتان می آید. با این حساب موبایل هم به خاطر سهولت دسترسی بهترین گزینه برای بازاریابی خواهد بود. خب وقتی مردم همیشه و همه جا به موبایل دسترسی دارند، اصلا چرا باید سراغ الگوهای قدیمی و از مد افتاده رفت؟ این سوالی است که ما را به سوی اولین مزیت موبایل مارکتینگ هدایت می کند. اینکه شما مطمئن باشید محتوای تان به دست مخاطب می رسد، اعتماد به نفس عجیبی به شما خواهد داد. اینطوری می توانید بدون حتی یک لحظه دلهره کارتان را پیش ببرید و آخر سر هم با دستی پر کمپین تان را تمام کنید.
یادتان باشد این روزها مردم حوصله دردسر اضافه ندارند. پس اگر انتظار دارید همه با رایانه های شخصی سراغ سایت تان بروند، کاملا دراشتباهید. در عوض سایت های سازگار با گوشی های همراه حسابی در بازار سر و صدا به راه انداخته اند. این سایت ها با سرعت بارگذاری بالا همیشه پاتوق کاربرانی است که دوست دارند اطلاعات دست اولی درباره بازار کسب و کار و برندها داشته باشند.
دسترسی به الگوهای بازاریابی متنوع: یک تیر و چند نشان
بازاریابی موبایلی نه یک الگوی خشک و خالی، بلکه نوعی استراتژی بی نهایت وسیع است. در دل این استراتژی جذاب یک عالمه الگوی نوآورانه پنهان شده است. کافی است شما کمی کنجکاوی شرلوک هولمز را داشته باشید تا دروازه ای بزرگ به روی برندتان باز شود.
اجازه دهید قبل از اینکه بحث ما شبیه کلاس های درس بی سر و ته شود، با چند تا مثال جذاب حسابی سرحال تان بیاوریم. یکی از الگوهای پرطرفدار در بازاریابی موبایلی طراحی اپ های کاربردی است. امروزه برندهای بسیار زیادی برای خودشان اپ مخصوص دارند. مثلا نتفلیکس را در نظر بگیرید. این شرکت بزرگ به جای اینکه انتظار داشته باشد همه کاربران به سایتش سر بزنند، اپ ساده و کاربردی برای آنها طراحی کرده است. اینطوری نه دیگر نیازی به باز کردن مرورگر است، نه حتی گم کردن رمز اکانت مسئله ساز می شود. کافی است یکبار اطلاعات تان را در این اپ وارد کنید تا دیگر برای همیشه کارتان راحت شود.
یکی دیگر از الگوهای جالب برای بازاریابی موبایلی استفاده از پیامک است. قبول دارم این الگو سال هاست در بازار مورد استفاده قرار می گیرد، اما هنوز هم که هنوز است چیزی از جذابیتش کم نشده است. هرچه باشد اینجا پای سرویسی بی نهایت کاربردی که نوتیفیکیشن واضحی هم دارد، وسط است. پس اگر پیش خودتان فکر کرده اید بازاریابی پیامکی عمرش را کرده، باید بگوییم ماجرا تازه اول راه است.
آخرین الگوی بازاریابی موبایلی که ما برایتان لیست کرده ایم، جذاب ترین موردش است. اگر شما هم تا به حال حوصله تان در طول روز سر رفته باشد، احتمالا موبایل تان پر بازی های گوناگون است. در این بین بازاریاب ها ذهن شان حسابی کار کرده و تبلیغات درون برنامه ای را به دنیای بازی ها نیز کشانده اند. اینطوری شما می توانید مطمئن باشید کاربران صفر تا صد پیام بازاریابی تان را با پوست و استخوان درک خواهند کرد. هرچه باشد آدم وقتی پای گیم می نشیند، حواسش حسابی جمع خواهد بود. خب چه فرصتی بهتر از این برای انتقال پیام بازاریابی؟
بازاریابی مکان محور: اوج دقت در هنر مارکتینگ
هر کسی در این دنیا یکسری از ورزش ها را دوست دارد. مثلا من فوتبال را به والیبال یا بسکتبال ترجیح می دهم. البته این اصلا دلیل خوبی برای قضاوت همه نیست؛ چراکه در این دنیا مردم سر مسائل مهم هم با هم اتفاق نظر ندارند، چه برسد به یک ورزش ساده!
حالا فرض کنید یک طرفدار دو آتیشه فوتبال شب قبل از مسابقه فینال جام جهانی ایمیلی از سوی یک تیم بسکتبال دریافت کند که پیشنهاد تخفیف 50 درصدی دارد. بی شک طرفدار قصه ما طوری عصبانی می شود که دیگر حتی به آن ورزش فکر هم نکند. خب وقتی بازاریاب ها مطمئن نیستند مخاطب شان چه سلیقه ای دارد، اصلا چرا باید مزاحمش شوند؟ این ماجرا درباره بازاریابی محلی هم مصداق دارد. اگر شما در یک شهر خاص فعالیت دارید، طراحی کمپین های گسترده و ایجاد مزاحمت برای مردم بقیه شهرها اصلا منطقی نیست. هرچه باشد تا نتوانید خدمات تان را به شهرهای دیگر توسعه دهید، بازاریابی برای آنها فقط یک مزاحمت محض خواهد بود؛ نه چیزی بیشتر.
صرفه جویی در هزینه ها: وقتی همه چیز حساب و کتاب دارد
اگر همین الان از شما بپرسیم چقدر حاضرید برای بازاریابی هزینه کنید، چه جوابی خواهید داشت؟ بیشک هر بازاریابی رقم خاص خودش را دارد و شاید حتی از آن کوتاه هم نیاید. با این حال نکتهای که کاملا روشن است تفسیر اغلب بازاریابها از بودجه مناسب به مثابه یک پول هنگفت است. انگار که در بازار بدون پولهای کلان اصلا کاری از پیش نمیرود. قبول دارم وضعیت قیمتها در بازارهای جهانی این ایده را تقویت میکند، اما راستش را بخواهید شما لازم نیست همیشه برای جلب توجه مشتریان دست به جیب شوید.
دسترسی ساده به آمارها: آینده نگری در یک نگاه!
هیچ چیزی در این دنیا بیعیب نیست. حتی پیشرفتهترین گوشیهای هوشمند هم عیبهای خاص خودشان را دارند. وگرنه لازم نبود هر سال با کلی سر و صدا اپل یا سامسونگ پرچمدارهای جدیدشان را روانه بازار کنند. ما معتقدیم کمپین بازاریابی بیعیب اصلا وجود خارجی ندارد. در عوض این بازاریابها هستند که مثل آنالیزورهای حرفهای هر بار از شکستها یا اشتباهات قبلی درس میگیرند. نتیجه کار هم کمپینهای بهتر برای سریهای بعدی است. البته به شرط اینکه اطلاعات دقیق درباره هر کمپین در دسترس باشد. وگرنه کلاهتان پس معرکه خواهد بود.