در مدیریت، عبارت «کنترل نکردن» یک جور تعریف و تمجید است. البته ممکن است غیرمعقول به نظر بیاید اما شما هرچه بیشتر کنترل کنید، کمتر موفق خواهید شد. به عبارت دیگر، تا زمانی که «رها نکنید» رشد نخواهید کرد.
به ویژه در محیط کسب و کارهای نوپا، یک حس کلی وجود دارد که اگر مدیر نظارت بر همه مسائل نداشته باشد، کسب و کار از هم خواهد پاشید. برای یک لحظه، بیایید فرض کنیم که این نظریه درست است. با این تعریف، با کنترل بیشتر، کار بهتر انجام میشود. با رشد بیشتر، برای اینکه کار بهتر انجام شود لازم است مدیریت کنترل همه امور را نیز داشته باشد. در چنین شرایطی رشد شرکت وابسته به توانایی مدیریت میگردد. از آنجا که زمان در یک روز محدود است، رشد این شرکت در حال حاضر محدود شده است و این یک ایراد اساسی برای کنترل توسط مدیر میباشد.
اگر مدیریت مسئولیت کنترل را از دوش خود بردارد زمان و موقعیت بیشتری برای فکرهای بزرگتر خواهد داشت. اضافه بر این، احتمالاً به این دلیل در چنین موقعیتی قرار گرفته است چون در این زمینه تجربه دارد. تجربه به تنهایی نمیتواند مزایای رقابتی ایجاد کند. اما میتواند هزینه بسیاری از اشتباهات را کم کند. در کسب و کار، مانند ورزش، برنده کسی است که اشتباه نکند. با این حال، حتی با تجربهترین افراد هم میتوانند اشتباه کنند چرا که آنها در پروسه انجام کار موانع را ندیدهاند. دقیقاً به همین دلیل حتی بهترین بازیکنان در جهان نیز مربی دارند و از راهنماییهایش استفاده میکنند.
مربی باشید نه بازیکن
در طول زندگی کاری خود این توصیه را زیاد میشنویم که کارها را به دیگران واگذار و محول کنیم اما معمولاً جواب این توصیه این است که «ایکاش میتوانستیم»، « منابع کمی در اختیار داریم»، «در حال حاضر خیلی ریسک دارد» و جوابهای اینچنینی. اما حقیقت این است که با واگذار کردن کارها شما کارهای بیشتر و با نتایج بهتری انجام خواهید داد، همچنین تیم شادتری خواهید داشت و کیفیت کسب و کار شما حداقل ده برابر بهتر خواهد شد.
بعضی افراد بسیار خوش شانس هستند و سپردن کارها به دیگران برایشان بسیار راحت میباشد. کسانی که این توانایی را ندارند سعی میکنند با ریزبینی در مدیریت عمل کنند که بیثمر و بینتیجه خواهد بود.
واگذاری کار به دیگران به این معنی است که نزدیکترین فرد به یک مشکل را برای حل آن مشکل انتخاب کنید، و شما، به عنوان مدیر، آن افراد را حمایت و پشتیبانی نموده و فقط نظارهگر نباشید. شما باید به آنها نزدیک و در کنار آنها باشید و تجربیات خود را با آنها به اشتراک بگذارید ولی باید به اندازهای از افراد دور باشید که کارها را آنها انجام دهند و آنها نتایج خوب انجام کار را دریافت نمایند.
پرورش آدمهایی که بتوان کارها را به آنان واگذار کرد
یک روانپزشک بزرگ گفته است که مشاوره روانشناختی خیلی تأثیری ندارد چرا که افراد حرفها را از یک گوش میشنود و از گوش دیگر خارج میکنند. در مقابل، روانپزشکان پاسخ سؤالات را میدانند ولی به بیماران نمیگویند. آنها فقط با سؤالاتی که از بیمار میپرسند بیمار را به مسیری میبرند به طوری که بتوانند از آنها نتیجهگیری درست نمایند. این تجربه هرگز فراموش نخواهد شد و در نتیجه بیمار همیشه میتوانند قدمهایش را به درستی بردارد.
منتورینگ و مربیگری در مدیریت نیز باید بسیار شبیه به این روش درمانی باشد. با استفاده از این مدل، شما میتوانید از استعدادها به بهترین نحو استفاده کنید. همچنین با این روش شما میتوانید بیتجربهترین افراد را به ارزشمندترین عضو تیم تبدیل کنید. این رویکرد میتواند به شما اجازه میدهد افراد بیتجربهای را بکار بگیرید که میتوانند با افرادی که حقوقهای بالا تقاضا دارند رقابت کنند.
کنترل جای خود را دارد
همانطور که شما ممکن است متوجه شده باشید این روزها صبر و تحمل افراد در محیط کار بسیار کم شده است. افراد کم صبر و تحمل ظرفیت کم و پایینی در رفتار بخصوص با افرادی دارند که در مرحله یادگیری هستند.
اینجا جایی است که کنترل، ارزشمند خواهد بود، صرفنظر از اینکه چقدر عصبانی، خسته و ناامید هستید باید احساسات خود را کنترل کنید، این موضوع برای مدیرانی که به افراد آموزش میدهند و تجربیات خود را به اشتراک میگذارند بسیار مهمتر میباشد.
یک قانون در کنترل احساسات وجود دارد که خیلی خوب است که به یاد داشته باشید: «در هر موقعیتی کسی بازنده است که کنترل خود را از دست دهد و نتواند خشم خود را کنترل کند». این بازنده بودن ممکن است موقتی به نظر بیاید اما من به شما این اطمینان را میدهم که اینگونه نیست و اثری طولانی دارد. افراد معمولاً جزییات یک اتفاق را به خاطر نمیآورند اما اینکه چگونه وارد این اتفاق شدهاند همیشه در ذهن آنها باقی میماند. بنابراین خشم و عصبانیت شما در اتفاقها به یاد میماند و ارزش شما را به عنوان رهبر و یا عضوی از تیم از بین میبرد.
فرآیندها را مدیریت کنید، نه آدمها را
در سال ۱۹۳۰ زمانیکه صحبت در مورد برابری حقوق سیاهان و سفیدها بود خانم ماریان اندرسون حرفی زد که از آن میشود در دنیای کسب و کار امروزه استفاده کرد:
«تا زمانیکه برای یک شخص ارزش قائل نشوید و او را پایین نگه دارید، بخشی از وجود شما نیز پایین میآید تا او را آنجا نگه دارد. و این بدان معناست که نمیتوانید اوج بگیرید و صعود و پیشرفت کنید. »
بنابراین سعی کنید به جای کنترل کردن افراد روی فرآیندها و پروسهها تمرکز کنید. زمانیکه پروسهها را ایجاد میکنید افراد میتوانند با رفتن در آن مسیر و کمترین راهنمایی، اشتباهات کمی را داشته باشند. در واقع با این کار شما میتوانید بر روی نتیجه کنترل داشته باشید بدون کنترل افراد.
این یک فرمول برای رشد است: اجازه رفتن و حرکت دهید تا بتوانید رشد کنید.
*این مطلب گردآوری است